top-border left-border بسيجی مظهر حماسه و عرفان right-border bottom-border

بسيجی مظهر حماسه و عرفان


موضوع: بسیجی - امام خمینی‬

ناشر: انتشارات جوان پويا

سال چاپ: ۱۳۸۷

خلاصه کتاب:

شناخت از هويّت بسيجی امروزه مورد توجّه دوستان و دشمنان است. دشمنان و بيگانگان از آن رو بر روی ماهيّت بسيج و بسيجيان حسّاس‌اند كه سيلی محكمی را خصوصاً در زمان دفاع مقدّس هشت‌ساله از اين مجاهدان خورده‌اند؛ عمده‌ی ابرقدرت‌ها و قدرت‌های عصر از رژيم بعثی عراق حمايت كردند، امّا پايداری بسيجيان سرمايه‌گذاری آنان را بر باد داد. از اين رو در صدد شناخت ابعاد و ويژگی‌های اين نيروها هستند. امّا خودی‌ها نيز هنوز براي شناخت بسيج به حدّ كافی سرمايه‌گذاری ننموده‌اند و ويژگی‌های اصلی اين ايثارگران و فداكاران ناشناخته مانده است.
بسيجی ريشه در خاك و آب اين مرز و بوم دارد؛ از زمانی كه «آرش كمانگير»ها در دفاع از اين سرزمين و در تعيين حدود آن جان‌می‌باختند، تا زمانی كه «آريوبرزن»ها در مقابل متجاوزين، تا آخرين نفس مقاومت مي‌كردند. هويّت ايرانی وقتی با فرهنگ غنی اسلامی آشنا شد و درآميخت، از اين تركيب دست‌آوردی جوشيد كه محصول آن، عميق‌تر و اصيل‌تر از سابق بوده و ايرانی امروز با اتّكاء به غنای فرهنگی و تمدّنی خود، حماسه‌يی محفوف به عرفان را در انظار جهانيان به نمايش گذاشته، كه چشم‌ها را خيره می‌نمايد و كاركردی از خود در خاطره‌ی تاريخ اين مرز و بوم ثبت نموده كه كارشناسان و نظريّه‌پردازان در تئوريزه‌نمودن آن هنوز توفيق لازم را نيافته‌اند.

درباره‌ی اين نهاد نظامي زياد بايد گفت و براي حفظ آن، دو ويژگی را بايد برجسته نمود:
اوّل آن‌كه: اگر حماسه‌آفرينی از لوازم نيروی نظامی است، بسيجيان مظهر حماسه‌يی مي‌باشند كه مقرون به عرفان است. از اين رو گوهره‌ی مجاهدان بسيجی در گرو حفظ و تقويت معنويّت و خودسازی است.
دوّم: ويژگی ديگر بسيج آن است كه خاستگاه مردمی دارد و بايد هميشه از متن جامعه برخاسته و به صورت فراگير همه‌ی اقشار جامعه را پوشش بدهد. هر گاه اين نهاد گرايش به جريان خاصّ، جناح ويژه، قشر مخصوص و... بيابد، از گوهر و جوهره‌ی خود فاصله گرفته و در معرض آسيب است.
در مسأله‌ی بسيج، مشكل آن‌جا است كه از سويي ادّعا، جذب همه‌ی آحاد جامعه است و از سوی ديگر تنگ‏نظری‏هايي از سوی متولّيان امر ديده می‏شود، كه با غايت بسيج در تعارض است و تنها عدّه‌ی بسيار قليلی را می‏تواند شامل شود. طرح بحث جدّی را بايد به زمان مناسب و موسّع ديگر احاله كرد. امّا نكته‌ی قابل ذكر در اين‌جا آن است‌كه از سويی «بسيج مدرسه‌ی عشق است»(ميرحسين موسوی)، لذا بايد تمام آثار عشق و فضاي عاشقانه در آن ديده شود. لذا بسيجی بايد مظهر عاشقي باشد، يعنی سمبلِ گذشت، ايثار، صفا، صميميّت، يكدلی، پايداری در پای معشوق، تحمّل مشقّات در راه هدف و معنويّت، ذكر، فكر، دعا و... باشد. بسيجی خسته نمی‏شود، بسيجی توقّع قدردانی براي تلاش‌های‌اش ندارد، بسيجی برای جان‏دادن پای معشوق تعلّل نمي‏كند و...؛ امّا مشكل جامعه‌ی امروز و بسيجيان ما آن است كه درست خلاف مقصود حركت مي‏كنند. به جای جذب همه، طرد و نفی ديگران را طريق خود ساخته‏اند. بسيجی به جای پرچمدار عشق بودن، علمدار كينه، نفرت و خشونت گردد و لذا جاذبه ندارد، تنها می‏ماند و مورد بی‏مهری قرار می‏گيرد.

در فضای بسيجی دو نكته‌ی عمده بايد مورد توجّه قرار گيرد:
۱) شيوه‌ی جذب و تلاش بسيجيان كاملاً نسبی است. اصلاً نبايد نسخه‏های يك عصر و مقطع را جدّی گرفت و تعميم داد، هر فضايي سخن خاصّ خود را دارد (البتّه بدون عدول از مبانی)؛ يك محتوا را در ظرف‌های گوناگون مي‌توان‌عرضه‌‌كرد. زمان‏شناسی و مخاطب‏بينی مسأله‌ی مهمّی است و غفلت از آن آثار سنگينی در پی دارد.
۲) از آن‌جا كه عمل اختياری و حضور انتخابی در بسيج حرف اوّل را می‏زند و تفاوت اصلی بسيج با نهادها و ادارات ديگر است، «فعل اختياری»، آن هم از نوع عاشقانه‌ی آن، تنها توجّه قلبی، علاقه‌ی باطني و خواست درونی را به عنوان امر ضروری می‏طلبد. اين‌جا است كه بايد هر گونه تلاشی از سوی دوستداران بسيج براي تصرّف قلوب، آن هم نسل جوان، سامان يابد و از جمله مقدّمات تمكين دل، اقناع عقل است و اين‌جا است كه با سخنان سطحي و استدلال‌های ضعيف نمي‏توان «عقلی» را قانع كرد، چه رسد به آن كه «دلی» را تصرّف نمود.

علاوه بر دفاع محكم از مبانی، «شيوه‌ی عمل صحيح» نيز در تصرّف دل نقش جدّی دارد و به تعبير امام ‏صادق(ع):

«كونوا دعاه النّاس بغير ألسنتكم»

اگر مشكلی از كسی حل‌كردی، اگر گرهی از جوانی گشودی، ناخواسته او را جذب بسيج كرده‌يی و حتّی چندان تبليغ لفظی نيز نمی‏طلبد. عملكرد سوء يك بسيجی، به شدّت تأثير منفی در مخاطبين دارد.

اثر حاضر درصدد آن است كه هم «چيستی» بسيج را تا حدودی تبيين نمايد و هم در يك نگاه آسيب‌شناسانه، براي حفظ و تقويت اين مجموعه به تأمّل بنشيند.
ترتيب مقالات حاضر بدين نحو است كه:
مقاله‌ی اوّل با عنوان «هويّت بسيجی: شناسايی و بازشناسی» درصدد تبيين چيستی و هويّت بسيجی و بازتعريف مجدّد آن بر اساس مقتضيات عصر است. اين مقاله قبلاً در ويژه‌نامه‌ی سروقامتان (بسيج و دفاع مقدّس)، ضميمه‌ی روزنامه‌ی جوان (۱۳۸۵/۹/۷) به چاپ رسيده و منتشر شده است.
مدّعای مقاله‌ی دوّم با عنوان «مؤلّفه‌ها و شاخص‌هاي تفكّر بسيجی: با تأكيد بر ديدگاه امام خمينی» آن است كه، با عنايت به مواضع حضرت امام پيرامون بسيج مستضعفان، می‌توان مجموعه‌ی تفكّر و روحيّات بسيجی را در چهار مقوله دسته‌بندی و براي هر يك از آن‌ها شاخص ارايه كرد. اين چهار مقوله عبارت‌اند از: تفكّر اخلاقی، فرهنگی، سياسی و نظامی بسيجی. خلاصه‌ی اين مقاله پيش از اين در چكيده مقالات همايش تبيين تفكّر بسيجی در آموزش و پرورش، مركز مقاومت بسيج فرهنگيان آموزش و پرورش (اسفند ۱۳۸۳) و به طور كامل در ويژه‌نامه‌ی سروقامتان (بسيج و دفاع مقدّس)، ضميمه‌ی روزنامه‌ی جوان (۱۳۸۴/۱۰/۲۷) به چاپ رسيده و منتشر شده است.
در مقاله‌ی سوّم با عنوان «بسيجی مظهر حماسه و عرفان» به ويژگی برجسته و ممتاز بسيجيان پرداخته شده كه اگر بسيجی در حماسه‌ی تنها و يا عرفان محض خلاصه شود، از هويّت واقعی‌اش فاصله گرفته و هنر بسيجی آن است كه برون‌گرايی حماسه را با درون‌گرايی عرفانی جمع كرده است. اين نوشتار قبلاً در ماهنامه‌ی پيك جانباز (آذرماه ۱۳۸۴) و نيز در روزنامه‌ی جوان (۱۳۸۵/۹/۸) به چاپ رسيده و منتشر شده است.
در مقاله‌ی چهارم تحت عنوان «بسيج مستضعفين از مردم يا بر مردم؟» شيوه‌ی تعامل و ترابط بسيج و بسيجيان با آحاد مردم مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. در اين نوشتار با توجّه به فلسفه‌ی تأسيس بسيج مستضعفين، اين نهاد را برخاسته از مردم دانسته است.
در پنجمين مقاله از كتاب حاضر با نام «نقش بسيج دانشجويی در وحدت عملي حوزه و دانشگاه» به يكی از نقش‌های مهمّ بسيجيان در فضای دانشگاهی پرداخته شده كه به دلايلی می‌توانند بسترساز وحدت عملی حوزويان و دانشگاهيان باشند.
در مقاله‌ی ششم «نقش بسيج در زيباسازی مساجد»، به كاركرد نيروهاي مقاومت بسيج در زيباسازی فضای مساجد در سطح كشور پرداخته ‌شده ‌است. اين نوشتار قبلاً در مجلّه‌ی علمی-پژوهشی بسيج (سازمان تحقيقات و خودكفايی نيروی مقاومت بسيج، ش ۱۵: زمستان ۱۳۷۶) و نيز در روزنامه‌ی جوان (ويژه‌نامه‌ی بسيج و دفاع مقدّس: سروقامتان، ۱۵ و ۱۳۸۵/۱۲/۲۲) به چاپ رسيده و منتشر شده است.
هفتمين مقاله با نام «امنيّت و بسيج» پس از تعريف مفهوم امنيّت و اقسام آن، از ترابط بسيج و امنيّت سخن به ميان آورده است. اين مقاله قبلاً در روزنامه‌ی جوان (۱۳۸۴/۹/۸) به چاپ رسيده و منتشر شده است.
پايان‌بخش كتاب حاضر «نقد و نظری بر كتاب شاخص‌های فرهنگ و تفكّر بسيجی» (اثر دكتر محمّدباقر حبّی) است كه در روزنامه‌ی جوان (۱۳۸۳/۹/۴) به چاپ رسيده و منتشر شده است.