top-border left-border آشنايی با رينه: نزديك‌ترين شهر به قلّه‌ی دماوند right-border bottom-border

آشنايی با رينه: نزديك‌ترين شهر به قلّه‌ی دماوند

(تا انقلاب اسلامی)


موضوع: رينه

ناشر: انتشارات جوان پويا

سال چاپ: ۱۳۸۷

خلاصه کتاب:

اوّل، اهمّيّت و ضرورت موضوع:
نكته‌ی اوّلی كه می‌خواهيم به آن بپردازيم، اهمّيّت و ضرورت موضوع است. اين‌كه اصلاً چرا بايد چنين كتابی را نوشت؟ چرا بايد در چنين موضوعی بحث كرد؟ وقتی بچّه‌يی به دنيا مي‌آيد، چرا روز اوّل يا دوّم به دنبال شناسنامه‌اش می‌روند؟ چون می‌خواهند سابقه‌ی بچّه را ثبت كنند؟ هويّت اين بچّه و اين‌كه پدر و مادرش چه كسانی هستند را معلوم كنند؟ اين مهمّ است كه يك بچّه، بايد تكليف‌اش روشن باشد كه اهل كجا است؟ مال كيست؟ كي به دنيا آمد؟ يك بچّه كه به دنيا مي‌آيد هويّت‌اش برای‌مان موضوعيّت دارد و نمی‌خواهيم بی‌اصل و نسب بماند.
خودبه‌خود، يك جمع، يك قوم، يك محيط، يك محلّ هم هويّتی دارد، هويّت جمعی و شناسنامه می‌خواهد. اين جای تعجّب نيست كه چرا ما راجع به «رينه» كتاب مي‌نويسيم، تعجّب اين است كه چرا تا الان نوشته نشده؟ چرا كسی پيرامون شناسنامه‌ی اين محلّ فكر نكرده؟
به عبارت ديگر، «خودشناسی» موضوعيّت دارد، كه گفته‌اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه». خودشناسی فقط خود فردي نيست، خود جمعي هم داريم و آن را هم بايد شناخت. خود جمعي ما در سطح وسيع‌ترش مي‌شود «ايران» و اين‌كه ايران را بشناسيم، مي‌شود «ايران‌شناسي». اگر ايران‌شناسي را به اجزاي كوچك‌تر تقسيم كنيم، يعني اگر من رينه را بنويسم، شما آن شهر را بنويسيد و پژوهشگر ديگر مكان ديگر را و هر كسي درباره‌ي محلّ خودش بنويسد، موزاييك‌هاي كوچكي را شكل مي‌دهند كه وقتي آن‌ها را كنار هم بگذاريم، مي‌شود ايران‌شناسي و شناخت ايران. و چون ما درباره‌ي اجزا كوتاهي نموده‌ايم، درنتيجه ايران براي ايرانيان ناشناخته مانده است؛ اگر كاري هم صورت پذيرفته، از سوي ديگران و خصوصاً غربيان است و ما خودمان خوب نمي‌دانيم كه هستيم؟ چه هستيم؟ تا چه حدّ سابقه‌ي مدني و تمدّني و فرهنگي داريم؟
همچنين واضح است كه ما در مورد رينه بهتر مي‌توانيم بنويسيم تا درباره‌ي شيراز. چون دم دست ما است، در اين‌جا زندگي كرده‌ايم، مردم‌اش را مي‌شناسيم. اگر من رينه را بنويسم، محقّق شيرازي، شيراز را بنويسد و آن يكي كرمان را و ديگري يزد را بنويسد، اين مي‌شود ايران‌شناسي و هويّت ايراني. به يك معنا كاري كه ما انجام مي‌دهيم، يك گام كوچكي در راستاي بحث ايران‌شناسي است. پس در اهمّيّت و ضرورت‌اش ترديدي نيست.
چون موضوع و كار به نظر ما مهمّ، پيچيده و وسيع آمد، از اين جهت فراخوان مكتوب از طريق شوراي شهر در شهريورماه سال ۱۳۸۶ داديم كه اگر كسي مي‌خواهد در زمينه‌ي نشر كتاب درباره‌ي رينه كمكي كند، پرسش‌هاي باز و بسته گذاشتيم كه به ما بگويد كه من اين‌قدر توانايي دارم و اعلام آمادگي مي‌كنم. غير از اين در شب تاسوعا، كه معمولاً عموم رينه‌يي‌ها در تالار جمع مي‌شوند، به صورت شفاهي هم استمداد طلبيدم. متعاقب آن افرادي آمدند و اعلام آمادگي كردند.
روي بحث هويّتي نمي‌خواهم متوقّف شوم، ولي همين مقدار اشاره به آن بد نيست كه، خيلي از كشورهايي كه دور و بر ما هستند، حتّي سابقه‌ي ۵۰ ساله ندارند. چند روز پيش در جايي صحبت كرده بودم، پرسيدم كه به نظر شما «امارات متّحده‌ي عربي» كه الان مي‌گويد سه تا جزيره را به من بدهيد، چند سال عمر دارد؟ بعضي‌ها گفتند ۱۰۰ سال، حال آن‌كه اين امارت متّحده‌ي عربي هويّت ۳۵ ساله دارد، در سال ۱۹۷۱ درست شده، يك بچّه‌ي ۳۵ ساله به ما (ايران) كه حدّاقل ۶۰۰۰ سال سابقه‌ي تمدّني داريم، مي‌گويد اين تكّه را به من بدهيد!
وقتي از خودت دفاع نكردي و خودت را معرفي نكردي، بدهكار هم مي‌شوي. آمريكا با همه‌ي كرّ و فرّش، كه الان دنيا را مي‌بلعد، سابقه‌ي هويّتي حدوداً ۳۰۰ ساله دارد و ما ۶۰۰۰ ساله! اين واقعاً فاجعه است، واقعاً دردناك است كه برخي از ما افتخارمان اين باشد كه لباس غربي و آرايش بيگانه را بپذيريم. ما براي خودمان كسی هستيم، ولي چون كسی به ما نگفت كه شما كسی هستيد، خودمان را نمي‌شناسيم. برای اين است كه چشم ما به اين‌جا و آن‌جا است. «هويّت» بحث مهمّي است كه الان نمي‌خواهم به آن بپردازم. پس اهمّيّت و ضرورت بحث روشن است.

دوّم، ويژگي‌هاي كتاب حاضر:
اين‌كه كتاب حاضر چه ويژگي‌هايي دارد، اوّلاً: از لحاظ زماني، ما آغاز مباحث را محدود نگرفتيم. به همين دليل شما در كتاب مي‌بينيد كه ما رينه را حتّي در داستان‌هاي اسطوره‌يي هم مورد كنكاش قرار داده‌ايم. كدهايي به دست آمد كه در داستان مشهور «فريدون» و «ضحّاك» سندي موجود است كه مي‌گويد فريدون در رينه به دنيا آمده است. داستان «آرش كمانگير» هم به قلّه‌ي دماوند مربوط مي‌شود كه از آن‌جا مرز بين ايران و توران را تعيين نمودند. اين‌ها به نحوي مال همين مناطق بودند.
ولي چون مي‌خواستيم بر اساس مستندات حرف بزنيم، مستندات ما حدوداً ۱۰۰ سال اخير را پوشش مي‌داد. از اين رو در مباحث رينه در سده‌ي اخير متمركز شديم. براي نقطه‌ي شروع محدوديّتي نداشتيم. من هر سندي پيدا كردم كه مربوط به مثلاً ۱۰۰۰ سال پيش يا ۴۰۰ يا ۵۰۰ سال پيش بود، همه را آوردم، ولي تمركز ما بر روي سده‌ي اخير است كه بتوانيم از افراد در قيد حيات اطّلاعات لازم را جمع‌آوري كنيم. از زمان مشروطه تا الان رينه، كم و بيش مطالبي به دست آورديم. البتّه از جهت پايان مقطع زماني، اين كتاب تا سال ۱۳۵۷ كه مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي ايران است را دربرمي‌گيرد و از رينه پس از انقلاب سخني به ميان نيامده است.
ويژگي دوّم آن‌كه، اصل اين كتاب بر اجمال است. اين نكته، نكته‌ي مهمّي است. در اين‌جا ما نمي‌خواستيم مباحث را بسط بدهيم. اختصار براي ما اصل بود. در صورتي كه مثلاً ۱۵۰ صورت‌جلسه‌ي انجمن شهر رينه را به من دادند كه مربوط به سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۶ بود. من كلّ ۱۵۰ صفحه صورت‌جلسه را يك دور خواندم و در يك صفحه خلاصه كردم. حال آن‌كه فقط همان اسناد يك كتاب ۱۵۰ صفحه‌يي در مورد سابقه‌ي رينه مطلب دارد.
پس اين كتاب قابليّت شرح و بسط دارد و در اين كار جرقّه‌يي زده شده و معبري براي ديگر محقّقان گشوده شده است. مثلاً اين نكته‌ي واضحي است كه فقط درباره‌ي عالمان و شخصيّت‌هاي رينه‌يي، بيش از يك جلد كتاب مي‌توان نوشت. حال آن‌كه در اين كتاب مطالب مربوط به عالمان كم‌تر از 20 صفحه مي‌باشد. امّا موادّ خام توليدشده، سرنخ‌هاي به‌دست‌آمده و شيوه‌ي بحث در اين اثر براي ديگران مي‌تواند راهگشا باشد.
درباره‌ي كوه‌هاي رينه و خود قلّه‌ي دماوند، قطعاً مي‌توان يك جلد كتاب نوشت، در مورد اسناد و موقوفات رينه هم همين‌طور. با اين‌كه من نمي‌خواستم خيلي كار كنم، الان اين كتاب حدود ۵۰ صفحه ضميمه دارد، كه بالاي ۳۰ صفحه‌ي آن اسنادند و نقشه‌ي هوايي و ماهواره‌يي از رينه كه بخشي از آن‌ها در اين‌جا مي‌آيد و... و جادارد كه ديگران اين را بسط بدهند. با استفاده از اسناد رينه يك جلد كتاب مي‌توان منتشر كرد، به ضميمه‌ي شرح كوچكي درباره‌ي هر سند.
درباره‌ي اين‌كه رينه‌يي‌ها (چه رينه‌يي‌هاي مقيم و چه آن‌ها كه به تهران يا جاهاي ديگر رفتند) چه نقشي در نهضت امام خميني از ۱۵ خرداد به بعد داشتند، به راحتي مي‌توان يك جلد كتاب نوشت: «رينه‌يي‌ها و نهضت امام خميني». حال آن‌كه در اين كتاب، به اين بحث مهمّ تنها در حدود ۳ صفحه پرداخته شده است.
بسياري از عناوين و سرفصل‌ها قابليّت بسط دارند. مثلاً مصاحبه‌هاي ضبط و پياده‌شده، نزديك به ۶۰۰ صفحه فقط متن مصاحبه‌ي رينه‌يي‌ها است. از اين ۶۰۰ صفحه، بيش از ۴۰ صفحه را در اين كتاب نياورديم و بقيّه به عنوان موادّ خام مانده است. پس يكي از ويژگي‌هاي اين اثر اختصار و اجمال است.
نكته‌ي سوّم اين‌كه، سعي شد كه اثر براي مخاطب عامّ نوشته شود. اين كتاب را مي‌توانستيم تخصّصي بنويسيم، مثلاً براي جغرافي‌دانان، يا از منظر تربيتي يا رويكرد فرهنگي براي افراد خاص، يا تحليل‌هاي اقتصادي تخصّصي بدهيم و يا به مباحث سياسي با توجّه به نظريّه‌هاي سياسي بپردازيم...، امّا سعي‌كرديم مخاطب عامّ را لحاظ كنيم. گرچه بعضي از مباحث تخصّصي در اين كتاب آمده، امّا سريع رد شديم؛ مباحث تخصّصي را خيلي باز نكرديم و اشاره‌يي كرديم تا كسي كه اهل‌اش است، بگيرد. منابعي هم در پاورقي‌ها معرفي گرديده كه علاقه‌مندان بتوانند بحث را تعقيب نمايند. پس مباحث اغلب به گونه‌يي تنظيم شده تا عموم رينه‌يي‌ها بتوانند راحت بخوانند و بفهمند.
ويژگي چهارم كتاب اين است كه پاورقي‌هاي خيلي مهمّي دارد. درباره‌ي بعضي موارد فكر كرديم كه در متن لازم نيست بيايد، ولي از طرفي ديديم كه حيف است نيايد، به همين خاطر سعي كرديم كه پاورقي‌هاي مبسوطي بياوريم. مثلاً در متن آمده كه شخصي به نام «دمُرگان» آمده و با رينه‌يي‌ها به قلّه رفته و شما در پي‌نوشت مفصّلاً با شخصيّت و آثار دمرگان آشنا مي‌گرديد.
ويژگي پنجم كتاب اين است كه مستندسازي در آن خيلي رعايت شده و اسناد، نقشه‌ها و عكس‌هاي فراواني بر همين اساس تهيه شده است. عكس‌هايي كه در پايان كتاب مي‌آيد، قابل مراجعه است. خيلي از موارد وقفي در رينه مسأله دارد و سندش گم شده و بعضي ممكن است اصل موقوفه‌بودن‌اش را ندانند، اين موضوع جاي كار بيش از اين دارد، ولي ما حدّاقل برخي اسناد را البتّه بدون تحليل آورديم. به نظر من نكات خيلي مهمّي در ضميمه‌ي كتاب جمع‌آوري گرديده كه ملاحظه‌ي آن‌ها براي اهل‌اش مفيد مي‌باشد.
البتّه در يك نگاه موسّع‌تر، متن اسناد نياز به بازخواني و تايپ و تحليل محتوا دارند. امّا ارزش كار اين‌جا است كه از سويي اسناد پراكنده در اين‌جا و آن‌جا را در يكجا متمركز نموده و از سوي ديگر بستر مساعدي براي تلاش‌هاي مبسوط بعدي فراهم گرديد.
ويژگي ششم كتاب اين است كه محصول كار جمعي است، كه در ايران خيلي متعارف نيست. ما در انجام كار جمعي در همه‌ي ميدان‌ها و خصوصاً در پژوهش‌ها مشكل داريم. تاكنون اين كتاب شش‌ماه وقت مرا به خود اختصاص داده و۲۰ نفر از دوستان هم با علاقه كمك مي‌كنند و هر كدام يك گوشه‌ي كار را گرفته‌اند و با اين حال هنوز در نيمه‌ي راه هستيم و عجيب اين‌جا است كه با اين تلاش سنگين، محصول كار توليد تنها ۲۵۰ صفحه مطلب است و دليل آن نيز فقر منابع است كه از دشواري اين تلاش حكايت مي‌كند.
با اين همه كار اين امتياز عمده را داشته كه با همديگر و به صورت جمعي تمرين كار گروهي و پژوهشي كرده‌ايم. تمرين خيلي خوب و يك كار جمعي به تمام معنا بود. در پياده‌نمودن مصاحبه‌ها يك سري از دوستان درگير شدند و ديگراني ويرايش كردند؛ چند تا از دوستان مصاحبه كردند و ديگراني تايپ؛ آن عضو ديگر نمونه‌خواني و صفحه‌بندي را انجام مي‌دهد و ديگري عكس‌هاي مورد نياز براي كتاب را تهيه كرد و پشتيباني هم به عهده‌ي گروه ديگري بود.
كار جمعي موجب شد تا همه‌ي مطالب تهيه شده، پس از مشورت در جلسات مكرّر پالايش شده و بر اساس منطقي به هم مرتبط گردند و بر روي جزئيّاتي چون نام دقيق اثر، فونت خط، قطع كتاب، كيفيّت جلد و مسائل ديگر بحث شود و تا اين‌جا كار خيلي خوبي شده است.
اين برخي از ويژگي‌هاي كتاب بود. نتيجه اين مي‌شود كه كتاب رينه بسته نمي‌شود، بلكه كتاب رينه اكنون در ابعاد مختلف بازمي‌شود و زمان شروع كار است. علاقه‌مندان مي‌بينند كه اين طور مي‌شود كار و تحقيق كرد.